Home
| |
Audio
| |
Index
| |
Verses
حزقيال - Ezekiel
Chapter:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
1
و او به آواز بلند به گوش من ندا كرده، گفت:«وكلای شهر را نزدیك بیاور و هركس آلت خراب كننده خود را در دست خود بدارد.»
2
و اینك شش مرد از راه دروازه بالایی كه بطرف شمال متوجّه است آمدند و هركس تبر خود را در دستش داشت. و در میان ایشان یك مرد ملبّس شده به كتان بود و دوات كاتب در كمرش. و ایشان داخل شده، نزد مذبح برنجین ایستادند.
3
و جلال خدای اسرائیل از روی آن كروبی كه بالای آن بود به آستانه خانه برآمد و به آن مردی كه به كتان ملبّس بود و دوات كاتب را در كمر داشت خطاب كرد.
4
و خداوند به او گفت: «از میان شهر یعنی از میان اورشلیم بگذر و بر پیشانی كسانی كه به سبب همه رجاساتی كه در آن كرده میشود آه و ناله میكنند نشانی بگذار.
5
و به آنان به سمع من گفت كه در عقب او از شهر بگذرید و هلاك سازید و چشمان شما شفقت نكند و ترحّم منمایید.
6
پیران و جوانان و دختران و اطفال و زنان را تماماً به قتل رسانید، امّا به هر كسی كه این نشان را دارد نزدیك مشوید و از قدس من شروع كنید.» پس از مردان پیری كه پیش خانه بودند شروع كردند.
7
و به ایشان فرمود: «خانه را نجس سازید و صحنها را از كشتگان پر ساخته، بیرون آیید.» پس بیرون آمدند و در شهر به كُشتن شروع كردند.
8
و چون ایشان میكشتند و من باقی مانده بودم، بهروی خود در افتاده، استغاثه نمودم و گفتم: «آه ای خداوند یهوه آیا چون غضب خود را بر اورشلیم میریزی تمامی بقیه اسرائیل را هلاك خواهی ساخت؟»
9
او مرا جواب داد: «گناه خاندان اسرائیل و یهودا بینهایت عظیم است و زمین از خون مملّو و شهر از ستم پر است. زیرا میگویند: خداوند زمین را ترك كرده است و خداوند نمیبیند.
10
پس چشم من نیز شفقت نخواهد كرد و من رحمت نخواهم فرمود، بلكه رفتار ایشان را بر سر ایشان خواهم آورد.»
11
و اینك آن مردی كه به كتان ملبّس بود و دوات را در كمر داشت، جواب داد و گفت: «به نَهْجی كه مرا امر فرمودی عمل نمودم.»
Top
| |
Print This Page
Top
|
Next Chapter
| |
Index
| |
Home
Full online version
here
[with search engine, multilingual display and audio Bible]