Home
| |
Audio
| |
Index
| |
Verses
مزامير - Psalms
Chapter:
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
1
[مزمور داود] ای خداوند با خصمان من مخاصمه نما و جنگ کن با آنانی که با من جنگ میکنند.
2
سپر و مِجَنّ را بگیر و به اعانت من برخیز،
3
و نیزه را راست کن و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند و به جان من بگو من نجات تو هستم.
4
خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند؛ و آنانی که بداندیش منند، برگردانیده و خجل شوند.
5
مثل کاه پیش روی باد باشند و فرشتهٔ خداوند ایشان را براند.
6
راه ایشان تاریکی و لغزنده باد و فرشتهٔ خداوند ایشان را تعاقب کند.
7
زیرا دام خود را برای من بیسبب در حفرهای پنهان کردند که آن را برای جان من بیجهت کَنده بودند.
8
هلاکت ناگهانی بدو برسد و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد و در آن به هلاکت گرفتار گردد.
9
و امّا جان من در خداوند وجد خواهد کرد و در نجات او شادی خواهد نمود.
10
همهٔٔ استخوانهایم میگویند، ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او میرهاند و مسکین وفقیر را از تاراجکنندهٔ وی!
11
شاهدان کینهور برخاستهاند. چیزهایی را که نمیدانستم از من میپرسند.
12
به عوض نیکویی بدی به من میکنند. جان مرا بیکس گردانیدهاند.
13
و امّا من چون ایشان بیمار میبودند، پلاس میپوشیدم؛ جان خود را به روزه میرنجانیدم و دعایم به سینهام برمیگشت.
14
مثل آنکه او دوست و برادرم میبود، سرگردان میرفتم. چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم میشدم.
15
ولی چون افتادم شادیکنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند.
16
مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی میکنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.
17
ای خداوند تا به کی نظر خواهی کرد؟ جانم را از خرابیهای ایشان برهان و یگانهٔ مرا از شیربچگان.
18
و تو را در جماعتِ بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند.
19
تا آنانی که بیسبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بیسبب بغض مینمایند، چشمک نزنند.
20
زیرا برای سلامتیسخن نمیگویند و بر آنانی که در زمین آرامند، سخنان حیلهآمیز را تفکر میکنند.
21
و دهان خود را بر من باز کرده، میگویند هَههَه چشم ما دیده است.
22
ای خداوند تو آن را دیدهای، پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش.
23
خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو، ای خدای من و خداوند من، برای دعوی من.
24
ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.
25
تا در دل خود نگویند، اینک مراد ما؛ تا نگویند او را بلعیدهایم!
26
و آنانی که در بدیِ من شادند، با هم خجل و شرمنده شوند؛ و آنانی که بر من تکبر میکنند، به خجلت و رسوایی ملبس شوند.
27
آنانی که خواهان حق منند ترنّم و شادی نمایند و دائماً گویند خداوند بزرگ است که به سلامتیِ بندهٔٔ خود رغبت دارد.
28
و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامیِ روز.
Top
| |
Next Chapter
| |
Index
| |
Home
Full online version
here
[with search engine, multilingual display and audio Bible]