Home |  | Audio |  | Index |  | Verses

مزامير - Psalms

Chapter: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150

1 [مزمور داود] ای خداوند با خصمان من مخاصمه نما و جنگ کن با آنانی که با من جنگ می‌کنند.
2 سپر و مِجَنّ را بگیر و به اعانت من برخیز،
3 و نیزه را راست کن و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند و به جان من بگو من نجات تو هستم.
4 خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند؛ و آنانی که بداندیش منند، برگردانیده و خجل شوند.
5 مثل کاه پیش روی باد باشند و فرشتهٔ خداوند ایشان را براند.
6 راه ایشان تاریکی و لغزنده باد و فرشتهٔ خداوند ایشان را تعاقب کند.
7 زیرا دام خود را برای من بی‌سبب در حفره‌ای پنهان کردند که آن را برای جان من بیجهت کَنده بودند.
8 هلاکت ناگهانی بدو برسد و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد و در آن به هلاکت گرفتار گردد.
9 و امّا جان من در خداوند وجد خواهد کرد و در نجات او شادی خواهد نمود.
10 همهٔٔ استخوانهایم می‌گویند، ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او می‌رهاند و مسکین وفقیر را از تاراجکنندهٔ وی!
11 شاهدان کینهور برخاستهاند. چیزهایی را که نمی‌دانستم از من می‌پرسند.
12 به عوض نیکویی بدی به من می‌کنند. جان مرا بی‌کس گردانیده‌اند.
13 و امّا من چون ایشان بیمار می‌بودند، پلاس می‌پوشیدم؛ جان خود را به روزه می‌رنجانیدم و دعایم به سینهام برمی‌گشت.
14 مثل آنکه او دوست و برادرم می‌بود، سرگردان می‌رفتم. چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم می‌شدم.
15 ولی چون افتادم شادیکنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم مرا دریدند و ساکت نشدند.
16 مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی می‌کنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.
17 ای خداوند تا به کی نظر خواهی کرد؟ جانم را از خرابیهای ایشان برهان و یگانهٔ مرا از شیربچگان.
18 و تو را در جماعتِ بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند.
19 تا آنانی که بی‌سبب دشمن منند، بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بی‌سبب بغض می‌نمایند، چشمک نزنند.
20 زیرا برای سلامتیسخن نمی‌گویند و بر آنانی که در زمین آرامند، سخنان حیلهآمیز را تفکر می‌کنند.
21 و دهان خود را بر من باز کرده، می‌گویند هَه‌هَه چشم ما دیده است.
22 ای خداوند تو آن را دیده‌ای، پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش.
23 خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو، ای خدای من و خداوند من، برای دعوی من.
24 ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.
25 تا در دل خود نگویند، اینک مراد ما؛ تا نگویند او را بلعیده‌ایم!
26 و آنانی که در بدیِ من شادند، با هم خجل و شرمنده شوند؛ و آنانی که بر من تکبر می‌کنند، به خجلت و رسوایی ملبس شوند.
27 آنانی که خواهان حق منند ترنّم و شادی نمایند و دائماً گویند خداوند بزرگ است که به سلامتیِ بندهٔٔ خود رغبت دارد.
28 و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و تسبیح تو را تمامیِ روز.

Top |  | Next Chapter  |  | Index |  | Home
Full online version here [with search engine, multilingual display and audio Bible]